آمدن محمدرضا شجریان به تهران به روایت اکبر گلپایگانی
روزنامه شهروند نوشت: اکبر گلپایگانی (گلپا) با تایید صحبتهای محمدجلیل عندلیبی درباره مهاجرت محمدرضا شجریان از مشهد به تهران گفت: «خوشبختانه ابرها کنار رفت و خورشید حقیقت تابیدن گرفت.»
اکبر گلپایگانی (گلپا) در پاسخ به این سوال که چندی پیش محمدجلیل عندلیبی در بخشی از یک گفتوگوی رسانهای درباره او حرفهای تازهای زد که بیپرده و صریح بود و نظرش درخصوص این صحبتها چیست، گفت: «آقای عندلیبی حقایق را گفت. خیلی خوشم آمد که ایشان بسیار باز صحبت کرد و از چیزی نترسید. آقای عندلیبی گفته بود که وقتی آقای شجریان به تهران آمد، گلپا او را برد و جا و مکان داد. آن وقت این خواننده به همراه یک شاعر برجسته در مورد گلپا آن حرفها را زد. خوشبختانه ابرها کنار رفت و خورشید حقیقت تابیدن گرفت.
او ادامه داد: من به همراه آقای عندلیبی در یک قطعه جدید هم همکاری کردیم که آن آهنگ ساخته شد اما به خاطر اینکه ایشان درگیر یکسری مشکلات شد، نیمهکاره ماند. اخیرا ایشان به من تلفن زد و یکسری صحبتها در مورد آن اثر شد که ببینیم نتیجهاش به چه میانجامد. آقای عندلیبی کارش را برای موسیقی این مملکت انجام داده و کارنامهاش گواه همه چیز است. ایشان که نرفته بگوید من دکتر هستم. مگر بتهوون گفت من دکترم؟ ایشان کاری را که باید میکرد، انجام داد.
این خوانند پیشکسوت افزود: موسیقی ایران مردان بزرگی داشته است. آقایان مرتضی خان محجوبی، فرهنگ شریف، جلیل شهناز و خیلیهای دیگر برای این موسیقی زحمت کشیدهاند. البته آقای شریف این اواخر یکسری اشتباهات داشت که نباید آن کارها را انجام میداد. خانمش چند وقت پیش میگفت که فرهنگ شریف حتی یک قِران هم از من نگرفت. واقعا احتیاج هم نداشت که بخواهد کارش را بفروشد و پول مریضخانه بدهد. این اواخر یک عده به فرهنگ شریف نزدیک شدند و خرابش کردند. به همین خاطر الان آن کسانی که در وزارت ارشاد درجه و مقامی دارند، از این بابت خوشحال هستند. من چند هفته پیش در خانه خودم مراسمی برای سالگرد آقای شریف گرفتم که بسیاری از خوانندگان و نوازندگان برجسته و جوان در این مراسم حضور پیدا کردند. خیلی برایم لذتبخش بود که این مراسم را در خانه خودم برگزار کردم. از این قبیل مراسمها به صورت رسمی هم برگزار میشود، اما تمایلی به حضور در آنها ندارم چون در آن محافل، آدمهایی را میبینم که اگر نبینمشان، بهتر است. من اهل تظاهر نیستم که رو در رو با کسی بگو و بخند کنم اما پشت سرش، بد بگویم و از او متنفر باشم. وقتی از کسی خوشم نمیآید، ترجیح میدهم او را نبینم، به همین دلیل در مجالسی که این دست آدمها حضور دارند، شرکت نمیکنم.
منبع :خبر آنلاین
- ۹۶/۰۵/۲۸